غزل شماره 4 حافظ: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
به گزارش لیسو، غزل شماره چهار حافظ با صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را شروع شده و حافظ از صبا خواهش می نماید پیغامش را به گوش یار برساند؛ در ادامه به مخاطب می گوید حسن خلق داشته باشد، سپس از بی وفایی زیبارویان سخن می گوید و در خاتمه خوش سخن بودن خودش را یادآور می گردد. تعبیر فال حافظ و معنی کامل غزل چهارم دیوان حافظ را در خبرنگاران بخوانید.
خبرنگاران | سرویس فرهنگ و هنر
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا راکه سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به پایکوبی آورد مسیحا را
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
تعبیر فال حافظ شما
چشم دل را به دنبال کسی فرستاده و پایبند آن شده ای. همه چیز را فراموش نموده ای و دائم در کوشش هستی که به مقصود برسی. پشتکار تو در این مورد تحسین برانگیز است، لیکن توجه داشته باش که همه کس با مال جهان نرم نمی گردد. حسن خلق، صداقت و ایمان را در نظر بگیر و توکل به خدا داشته باش. پیروز می شوی. از کوشش دست برندار.
غرور و کبر آفتی است در زندگی تو، که بایستی خود را از آن پاک سازی و از همنشینی با افراد مغرور و متکبر دوری کنی. با دوستان و اطرافیان خود با مهربانی و عطوفت رفتار کن و در زمانی که از توان و قدرت اقتصادی بهره مند هستی دیگران را فراموش نکن. چرخ روزگار به کسی وفا نمی نماید و هر لحظه ممکن است آدمی از عرش به فرش بیاید. با دوستی و یاری دیگران می توانی بزرگترین موانع را از جلویت پایت برداری و با خیالی راحت به زندگیت ادامه دهی.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
شاهد فال:
غزل شماره 5 - دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
غزل شماره 4 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
کد مولتی مدیا
دانلود
فیلم اصلی
معنی و تفسیر غزل شماره چهار حافظ
بیت اول
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
ای باد صبا، به آن آهوی دلفریب و زیبا بگو که تو باعث شدی، ما سر به کوه و بیابان بگذاریم.
صبا بادی است که صبح در وقت طلوع آفتاب از مشرق می وزد. بادی لطیف و خنک است، نسیمی خوش دارد و عاشقان رازشان را با او می گویند.
در دیوان هیچ یک از شاعران فارسی به اندازه دیوان حافظ باد صبا حضور ندارد. بسیاری از غزل های حافظ با خطاب به صبا یا با ذکر خیر او افتتاح می گردد و صبا در آنها نقش های متنوعی دارد که آگاه بعضی از آنها را در ادامه می خوانید: صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست، ای هدهد صبا به سبا می فرستمت، سحر بلبل حکایت با صبا کرد، نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد، ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر و ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار، بوی خوش تو هرکه ز باد صبا شنید، صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار و...
غزال رعنا استعاره از محبوب دلخواه است.
✦✦✦✦
بیت دوم
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
دلبر نوشین لب شِنمودهان که زندگانی اش دراز باد، چرا از طوطی گویای خود، این شاعر شیرین سخن، دلجویی نمی نماید و به مهر از حال وی نمی پرسد.
شکرفروش استعاره از یار نوشین لب و طوطی شکرخا (طوطی که به دندان شکر را می شکند و نرم می نماید) استعاره از شاعر شیرین سخن است.
به این دلیل از طوطی نام برده که یکی از خوراکی های مورد علاقه طوطی شکر است. حافظ در اشعار دیگری ازجمله: الا ای طوطی گویای اسرار / مبادا خالی ات شکر ز منقار مجددا به این مورد اشاره می نماید.
✦✦✦✦
بیت سوم
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
غرورت از داشتن این همه زیبایی به تو اجازه نمی دهد که از حال و روز بلبل شیفته صفت (عاشق شیدا) سراغ بگیری و جویای حالش شوی؟
مگر در این بیت به معنی آیا نیست و برای قطع و یقین بکار رفته است و یا به اصطلاح این است و جز این نیست که تو به خاطر غرور حسن سراغی از عاشقت نمی گیری.
عشق گل و بلبل از مضامین شایع غزل فارسی بخصوص غزلیات حافظ و سعدی است.
✦✦✦✦
بیت چهارم
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
دل صاحب نظران را به خوی نیک و مهربانی می توان بُرد، چنانکه پرنده زیرک را هم با کمند و تله صید نتوان کرد و به نرمی و لطف باید کوشید تا به دام افتد.
✦✦✦✦
بیت پنجم
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
نمی دانم چرا یارانی که قامت راست و موزون دارند، چشمانشان سیاه است و رخسارشان چونان ماه است، روش و شیوه انس و الفت و دوستی ندارند.
✦✦✦✦
بیت ششم
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را
وقتی که با محبوب همنشین می شوی و باده می نوشی، از عاشقانی که در راه وصل رنج بی فایده بردند و کامی نیافتند، یادی کن.
بادپیما در مصراع دوم یعنی باد به دست و بادپیمودن همچون آب با غربال بردن کنایه از عمل عبث و بی فایده است. کنایه از محروم و برکنار و حسرت زده است. حافظ در جای دیگر و در غزل با آگاه ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی می گوید:صد باد صبا اینجا با سلسله می پایکوبیند / اینست حریف ای دل تا باد نپیمایی
✦✦✦✦
بیت هفتم
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
تنها خرده ای که بر حسن و نیکویی تو می توان گرفت، آن است که شیوه مهربانی و وفای به عهد را نمی شناسی.
وضع مهر و وفا نیست یعنی مهر و وفا برای زیبارویان وضع نشده است و در آفرینش و سرشت زیبا، وفاداری قرار نداده اند.
✦✦✦✦
بیت هشتم
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به پایکوبی آورد مسیحا را
شگفت نیست که ناهید رامشگرِ آسمان با سرودی از سخن حافظ حضرت مسیح را در فلک چهارم به وجد و نشاط آورد و برسماع برانگیزد.
زهره یکی از ستارگان آسمان و رب النوع طرب در زبان عرب است. این خبرنگاران در فارسی به ناهید و آناهید و بیدخت مشهور است. اما تفاوت این دو در آن است که آناهید پاکی و معصومیت داشته و از فرشتگان نگهبان آب بوده است. شاعران فارسی زهره را خنیاگر، بربط زن، ارغنون زن و زن چنگی لقب داده اند.
حضرت مسیح مظهر متانت و پارسایی است و حافظ با این سخن ارج و مقام بالای شعر خود را یادآور شده است که اصلا عجیب نیست اگر شعر حافظ زهره را چنان مستانه به سرود وادارد که مسیحا به پایکوبی و پایکوبی بپردازد.
نکته قابل ذکر اینکه صندلی حضرت مسیح را بعضی افراد آسمان چهارم و بعضی آسمان سوم می دانند. دکتر خطیب رهبر آسمان چهارم را صحیح می داند و خرمشاهی با توجه به اینکه زهره در آسمان سوم است، می گوید حافظ صندلی مسیحا را در آسمان سوم می دانسته است.
در متن فوق، تعبیر فال حافظ با بهره دریافت از توضیح جلالی و معنی ابیات با یاری دیوان حافظ توضیح دکتر خلیل خطیب رهبر و حافظ نامه بهاءالدین خرمشاهی نوشته شده بود
منبع: setare.com